سلام . به همگی امیدوارم که اوقات خوبی را سپری کرده باشید زیاد وقتتون نمیگیرم کوتاه و مفید میگم من یه چند روزی میش که با پسری اشنا شدم که این اقا بمن خیلی ابراز علاقه میکن و خیلی دوست داشت با من
دوست بشه با اصرار های من قرار شدش با خانواده خودش خدمت خانواده من برسه تا اینکه یکدفه از خودش حرف زد گف که مطلقه است و یک فرزند دختر دارد که 7 سال دارد و همسرشم هم بخاطر خیانت های پی در پی و
روابط نامشروع با چند مرد همزمان که اخرشم با بردن پلیس سر صحنه جرم مواجهه میش و دستگیرش میکنند خلاصه الان اون خانم متاهل هست و بچه هم داره از همسرش و این دختره 7 ساله ام هفته ای 4 روز پیش این
اقا هست و 3 روز پیش مادرش
خب موقیت پسره رو انالیز کردم براتون سن 29 تحصیلات لیسانس حسابداری و داره واس ارشد میخونه موقعیت شغلی حسابدار شرکت نفت و یه مغازه فروش تبلت و لب تاب داره به گفته خودش این ادم یه ادم کله ************ده ای که وقتی راه میره همه میشناسنش و با کسی ک ازدواج کرده بوده یعنی همون همسر قبلیش اون خانم دختر امام جمعه شهرمون بوده که حالا ب نوعی حاشیه دار بوده که منم وقتی شنیدم هنگ کردم
حالا من موندمو یک تصمیم درست پسره بمن نه نمیگه فقط کافی بگم بمیر میگه چشم هر چی تو بگی فقط لب تر کن همون میش نمیدونم چکار کنم